تولدت مبارک

بهترین تعریف از چشم افتادن این بود که خوندم:"بعضیا رفتارشون باعث میشه دیگه هیچوقت مثل قبل دوسشون نداشته باشیم اما همیشه دلمون واسه اون موقع ک دوسشون داشتیم تنگ میشه."این جمله ای بود که امشب بهم گفت واقعا از چشمش افتادم لزومی به موندنم نیست. سالها پیش اینجا شروع کردم به نوشتن برا آرامش یه عشق ممنوعه. عشقی که هیچ وقت ندیدمش فقط دوستش داشتم. جنگیدم تا بجنگد. او قوی ترین جنگجویی است تا حالا شناخته ام. ولی امشب مجبور شدم بعد از یه انتظار طولانی پایان رو بنویسم. چرا که دیگر باعث‌ آرامشش نیستم. با چشمانی پر از اشک.من عزیزم: برا کسانی وقت بزار که اولویتشان باشی نه مزاحمشان.امشب مجبورم خلاف دلم خلاف عقلم عمل کنم در واقع مجبورم خلاف کنم فقط بخاطر او.برای شاید روزی....من عاشقانه دوستش داشتم و او عاقلانه طردم کرد. منطق او از حماقت من احمقانه تر بود.پایان.‌ تولدت مبارک...

آه جوانی، ای جوانی شاداب و شکوفای من!

با اشکی بی‌اراده در چشم، رویاهای مجلل و تکانه جسورانه و جوشش شدید قدرتت را به خاطر می‌آورم، اما هیچ آرزوی بازگشتت در سرم نیست.

جوانی، ای جوانی شکوفان!

آه، که ادراک، آن ادراک روشن و آن اقتدار تفکر بی‌غرض فقط با موی سپید است که به دست می‌آید.

تولدت مبارک...